فهرست مطالب

نشریه دانشور پزشکی
پیاپی 59 (آبان 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/08/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • شکوفه اکبرشاهی، منیره انوشه، فاطمه الحانی صفحه 1
    مقدمه و هدف
    رشد و تکامل کودک تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار می گیرد که در این بین مادران نقش مهم و ارزنده ای دارند. این تحقیق، مطالعه ای تحلیلی از نوع نیمه تجربی است که هدف از آن، تعیین میزان تاثیر برنامه بازدید از منزل بر عملکرد مادران در فرایند تکاملی کودکان پیش دبستانی در شهرستان اسلام شهر بود.
    روش کار
    ابتدا چهار مرکز بهداشت شهری اسلام شهر به روش تصادفی انتخاب و سپس از بین آن ها، 60 کودک دارای سن پیش از دبستان به همراه مادرانشان براساس اهداف پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند.
    دو گروه از لحاظ متغیرهای دموگرافیک (جنس کودک، تحصیلات والدین، میزان درآمد،...) همسان بوده، آزمون های آماری مجذور کای (chi-square) و تی مستقل (independent t-test) اختلاف معناداری را بین دو گروه نشان ندادند (05/0p>). ابزار پژوهش شامل پرسش نامه و چک لیست (پرسشنامه مربوط به مشخصات دموگرافیک کودک و خانواده و سنجش عملکرد مادران از طریق راهنمای مصاحبه، چک لیست های بررسی میزان تکامل جسمی، شناختی و اجتماعی کودک و...) بود که در پیش آزمون و در طی سه جلسه بازدید از منزل در دو گروه آزمون و شاهد تکمیل گردید و براساس یافته های حاصل، 6-4 جلسه بازدید از منزل به منظور آموزش به مادران در مورد فرایند تکامل کودکان پیش دبستانی و نقش آنان در پیشرفت آن طرح ریزی شد که در گروه آزمون، هر جلسه به طور متوسط 45 دقیقه و مجموعا در 2 ماه برگزار شد و سپس به مدت یک ماه، مداخله ای صورت نگرفت. آنگاه در پس آزمون، کلیه ابزارها مجددا در طی سه جلسه بازدید از منزل در دو گروه آزمون و شاهد تکمیل شدند.
    یافته ها
    آزمون های آماری، اختلاف معناداری را بین عملکرد مادران در جریان تکامل کودک، و میزان تکامل جسمی، شناختی و اجتماعی او قبل و بعد از اجرای برنامه بازدید از منزل در گروه آزمون و بعد از مداخله بین دو گروه آزمون و شاهد نشان دادند (0001/0p>).
    نتایج این مطالعه نشان داد که برنامه بازدید از منزل بر میزان عملکرد مادران و تکامل کودکان تاثیر داشته است. همچنین نتایج نشان داد که بین متغیرهای دموگرافیک کودک و خانواده با تکامل کودک و عملکرد مادران هیچ گونه ارتباط معنادار وجود ندارد (05/0p>).
    بحث: با توجه به نتایج حاصل، پیشنهاد می شود برای تسریع در فرایند تکامل کودکان، از روش بازدید از منزل همراه با برنامه طراحی شده آموزشی در این پژوهش استفاده گردد.
    کلیدواژگان: بازدید از منزل، عملکرد مادر، تکامل کودک، سن پیش از دبستان
  • حسن بابامحمدی، حسام الدین عسکری مجدآبادی، مهدی کاهویی صفحه 11
    مقدمه
    امید به زندگی در سطح جهانی به مرز 65 سالگی نزدیک می شود. این میزان در کشورهای پیشرفته جهان بالاتر و در بعضی کشورهای در حال توسعه پایین تر است. در کشور عزیز ما ایران، امید به زندگی از متوسط سطح جهانی بالاتر است و این بدان معنا است که میزان سالمندی رو به افزایش است. در حدود 13 تا 18 درصد از زنان دارای سن 50 سال و بیش تر و 3 تا 6 درصد از مردان در همین محدوده سنی مبتلا به استئوپروزیس هستند. امروزه با مشارکت مردم می توان نیازهای مربوط به سلامت جامعه را شناخت، برای تامین آن برنامه ریزی کرد و با تکیه بر این نیروی مردمی، برنامه ها را اجرا کرد. با توجه به نقش مهم رابطین بهداشتی در امر آموزش و پیشگیری از بروز بیماری ها در جامعه و اهمیت پوکی استخوان، این پژوهش با هدف بررسی آگاهی و نگرش آنان و نیز تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر مبنای الگوی ارتقای بهداشت در زمینه پوکی استخوان انجام گرفت.
    روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است که در آن 70 نفر از رابطین بهداشتی در مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان سمنان که به صورت تصادفی انتخاب شدند به عنوان نمونه پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه پژوهشگر ساخته، مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، و سؤالات مربوط به آگاهی و نگرش است که این پرسشنامه در دو نوبت توسط نمونه پژوهش تکمیل شد. یک نوبت در شروع مطالعه که براساس اطلاعات به دست آمده آموزش مناسب بر مبنای الگوی ارتقای بهداشت داده شد و دیگری سه ماه پس از آموزش که مجدد پرسشنامه توسط ایشان تکمیل شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون آماری تی زوج و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از مرحله اول تکمیل پرسشنامه نشان داد که 60 درصد نمونه های پژوهش در سنین بین 40-30 قرار داشتند و 45 درصد آنان دارای تحصیلات دیپلم بودند. مقایسه نتایج در دو مرحله قبل و پس از مداخله آموزشی نشان داد که آگاهی، نگرش و عملکرد رابطین بهداشتی قبل از آموزش ناچیز بوده و با باورها و عقاید غلط و تصورات نادرست همراه است و آموزش بر مبنای مدل ارتقای بهداشتی، موجب تصحیح و تعمیق این اطلاعات می گردد.
    بحث: به کار گیری روش های آموزشی مشارکتی، برای آموزش مردم، به ویژه گروه هایی مانند رابطین، باعث درگیر شدن بیش تر آن ها با موضوع آموزشی شده، زمینه را برای آن ها در سایر موضوعاتی که با آن ها مواجه می شوند، فراهم می کند.
    کلیدواژگان: مدل ارتقای بهداشتی، داوطلبین بهداشتی، توانمند سازی، استئوپروز، پیشگیری
  • غلامرضا بابایی، آوات فیضی، مریم کشاورز صفحه 19
    مقدمه و هدف
    سرطان پستان از شایع ترین علل مرگ زنان میانسال در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه است. براساس آخرین آمار منتشر شده از طرف اداره کل مبارزه با بیماری ها در سال 1374 سرطان پستان دربین زنان ایرانی بعد از سرطان پوست، شایع ترین نوع سرطان است که به ترتیب دارای شیوع 7/14 درصد و 8/15 درصد هستند. از آن جا که اغلب بیماران به محض پی بردن به بیماری خود به دنبال تحقیق در مورد نتیجه درمان و آگاهی از مدت زمان بقا پس از درمان هستند، تعیین عوامل مؤثر بر زمان بقا و آگاهی از مدت زمان بقا پس از درمان ضرورت دارد.
    روش کار
    در این مطالعه برای نیل به اهداف مزبور، وضعیت بقا در ارتباط با ویژگی های دموگرافیک، نوع درمان و محل اولیه تومور در مورد194 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه که طی سال های 1370 تا 1372 به انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی تهران مراجعه و تحت درمان قرار گرفته بودند مورد بررسی قرارگرفت و با تهیه جداول طول عمر کاپلان- مایر، احتمال بقا برای ماه های مختلف پس از درمان تا مدت پنج سال تعیین و با استفاده از آزمون های لگاریتم رتبه ای و ویلکاکسون، یکسان بودن توزیع زمان بقا در جوامع مختلف بررسی شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل بیانگر یکسان نبودن توزیع زمان بقای بیماران با توجه به محل اولیه ایجاد تومور (احتمال بقا برای بیماران با محل اولیه تومور در سینه چپ کم تر ازبیماران دارای تومور اولیه در سینه راست است)، روش های مختلف درمانی (احتمال بقا در نتیجه روش جراحی ماستکتومی ساده با مقدار 68/ از سایر روش ها بیش تر و بعد از آن به ترتیب روش های جراحی ماستکتومی 2 رادیکال اصلاح شده، ماستکتومی رادیکال توسعه یافته، ماستکتومی رادیکال ولامپکتومی قرار دارند) و گروه های سنی (بیش ترین احتمال بقا بعد از 5 سال برای بیماران 55-46 ساله وکم ترین احتمال بقا مربوط به گروه های سنی 75-66 و 35-26 بود). همچنین با استفاده از رگرسیون وایبل مناسب ترین مدل مخاطره برازش داده شد که با توجه به آن، احتمال بقای بیماران درمان شده با روش جراحی نسبت به روش رادیوتراپی 29/1 برابر و احتمال بقای بیماران عمل شده با روش ماستکتومی ساده، ماستکتومی رادیکال اصلاح شده و ماستکتومی رادیکال توسعه یافته نسبت به روش های غیرجراحی به ترتیب 48/1، 46/1، 34/1 برابر بیش تر بود که البته با بالا رفتن سن، مدت بقا پس از درمان کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، آزمون لگاریتم رتبه ای، توزیع زمان بقا، مدل وایبل، روش کاپلان مایر
  • مریم ستارزاده پاشابیک، حسن ناوی پور، ربابه معماریان صفحه 29
    این پژوهش یک پژوهش نیمه تجربی است که به صورت قبل و بعد از مداخله و به منظور بررسی تاثیر اجرای برنامه هدایتی بر کیفیت ثبت گزارش های پرستاری بخش سی.سی.یو (CCU) بیمارستان شهید مصطفی خمینی در سال 1381 انجام شده است. نمونه های پژوهش شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش سی.سی.یو و پرونده بیماران است که به صورت تصادفی بدون جایگزینی انتخاب می شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه بررسی نگرش پرستاران در مورد گزارش های پرستاری و چک لیست بررسی کیفیت ثبت گزارش های پرستاری بود. قبل از اجرای برنامه، کیفیت ثبت از طریق بررسی 52 گزارش و نگرش از طریق پرسشنامه بررسی شد. برنامه هدایتی شامل پنج مرحله بود:1.تشکیل 3-2 جلسه انفرادی با پرستاران برای ایجاد یا تقویت نگرش مثبت نسبت به گزارش های پرستاری، گفتگو راجع به چگونگی ثبت صحیح، و روش کار فعالیتی و موردی.
    2.ارائه جزوات آموزشی در مورد ثبت و بیماری های شایع بخش سی.سی.یو و قرار دادن چک لیست نحوه ثبت، کاردکس مراقبتی سی.سی.یو و کتاب هایی نظیر اطلاعات دارویی و... در ایستگاه پرستاری.
    3.تغییر روش تقسیم کار از فعالیتی به موردی.
    4.تمرین عملی نحوه صحیح ثبت با پرستاران.
    5.اجرای برنامه هدایتی توسط پرسنل و تفویض مسئولیت کنترل و نظارت گزارش ها از سرپرستار به مسئولین شیفت. 2-5/1 ماه بعد از اجرای برنامه هدایتی، اطلاعات مربوط به کیفیت ثبت و نگرش پرستاران مجددا جمع آوری گردید.
    نتایج از طریق SPSS تحت ویندوز مورد بررسی قرار گرفت که آزمون آماری مک نیمار با 62/0p< تفاوت معنا داری بین نگرش پرستاران نسبت به گزارش های قبل و بعد از مداخله نشان نداد. بنابراین فرضیه اول پژوهش مبنی بر «تاثیر برنامه هدایتی بر ارتقای نگرش پرستاران نسبت به گزارش های پرستاری» تایید نشد. همچنین آزمون آماری کای – دو با 001/0 p< تفاوت معنا داری بین کیفیت ثبت گزارش های قبل و بعد از مداخله نشان داد و آزمون آماری «تی» زوجی نیز با 001/0 p< تفاوت معنا داری بین میانگین نمره ثبت گزارش های قبل و بعد از مداخله نشان داد. بنابراین فرضیه دوم پژوهش مبنی بر «تاثیر برنامه هدایتی بر ارتقای کیفیت ثبت گزارش های پرستاری» تایید شد. آزمون آماری همبستگی پیرسون با 001/0 p< رابطه معنا داری بین نگرش پرستاران و کیفیت ثبت گزارش ها بعد از مداخله نشان داد. از بین متغیرهای دموگرافیک، بین جنس و سابقه کار با کیفیت ثبت گزارش ها رابطه معنا دار وجود داشت. همچنین میزان اثر برنامه هدایتی 75/81 بود که پیشنهاد می شود مدیران پرستاری به منظور ایجاد هر گونه تغییر در بالین از برنامه هدایتی متناسب با تغییر مورد نظر بهره جویند.
    کلیدواژگان: کیفیت ثبت، گزارش های پرستاری، برنامه هدایتی
  • احمد طالبیان، مهندس عباس درودگر صفحه 37
    سابقه و هدف
    با توجه به پراکندگی گسترده کژدم ها در مناطق مختلف کشور و در نظر گرفتن شرایط مساعد آب و هوایی و جغرافیایی منطقه کاشان به عنوان محیط زیست برخی از انواع مهم و خطرناک عقرب (خانواده بوتیده) و فعالیت های این بندپایان در بیش تر ماه های سال و نیز شیوع نسبی عقرب گزیدگی در منطقه کاشان، به بررسی ویژگی های اپیدمیولوژیک عقرب گزیدگی در بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی و اورژانس کاشان طی سال های 81-1370 پرداخته شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک بررسی توصیفی ((descriptive existing data است و به بررسی داده های موجود در پرونده های بیماران پرداخته است. به این ترتیب که اطلاعات مربوط به هر بیمار از پرونده استخراج و در پرسشنامه ای که بدین منظور آماده شده بود وارد و پس از کد گذاری آنالیز آماری گردید.
    یافته ها
    از بین 367 بیمار مورد بررسی با میانگین سنی 1/15 1/23 و نسبت جنسی 67 درصد مرد در مقابل 33 درصد زن، بیش ترین فراوانی نسبی کژدم گزیدگی در اطفال زیر 9 سال (5/36 درصد)، در اندام تحتانی (3/64 درصد)، در مناطق روستایی (3/58 درصد)، در ماه های تیر و مرداد (به ترتیب 5/21، 5/27 درصد) و با گزش عقرب سیاه (9/34 درصد) در مقابل گزش عقرب زرد (6/19 درصد)، بود. از 7 مورد منجر به مرگ 4 بیمار زن (9/1 درصد)، سه مورد مربوط به گزش عقرب سیاه، 3 مورد به دنبال گزش عقرب زرد و 2 مورد به دنبال گزش عقربی بود که رنگ آن مشخص نشده بود.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این پژوهش، مردان دو برابر زنان، اطفال زیر 9 سال، اندام تحتانی و ساکنین مناطق روستایی به ویژه در ماه های گرم سال با فراوانی نسبی بیش تر در معرض خطر گزش عقرب در این منطقه جغرافیایی قرار دارند. لذا توصیه می شود، آموزش های لازم به خانواده ها بخصوص ساکنین مناطق روستایی در زمینه مراقبت از اطفال و رعایت نکات ایمنی و استفاده از پوشش مناسب هنگام راه رفتن در شب داده شود.
    کلیدواژگان: اپیدمیولوژی، عقرب گزیدگی، کاشان
  • حسن قاسمی، یونس لطفی صفحه 45
    مقدمه
    انسداد مجاری اشکی از مشکلات رنج آور و در عین حال صعب العلاج در رشته چشم پزشکی محسوب می شود که به دلیل ایجاد عفونت های مکرر و اشکریزش آزار دهنده، آسایش و آرامش را از بیمار و تا حدودی اطرافیان وی سلب می کند. علت ایجاد انسداد در مجاری اشکی را به دو گروه اولیه و ثانویه تقسیم بندی کرده اند. عامل انسدادی اولیه را نوعی التهاب و یا فیبروز ناشناخته در سیستم اشکی می دانند و عوامل انسدادهای ثانویه را متنوع و گوناگون ذکر کرده اند. در بسیاری از موارد، بررسی کاملی برای کشف عوامل ثانویه انسداد صورت نمی پذیرد و در نهایت علت انسداد را اولیه فرض کرده، بیمار را تحت اعمال جراحی نسبتا مشکل و پرهزینه برای برقراری ارتباط بین سیستم اشکی و حفره بینی قرار می دهند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان نقش عوامل انسدادی بینی و تاثیر آن ها در بروز انسداد در سیستم اشکی است.
    روش بررسی
    برای تایید این موضوع طی یک مطالعه مورد شاهدی 50 نفر از مبتلایان به انسداد مجاری اشکی را از میان 6750 نفر بیمار مراجعه کننده به کلینیک چشم پزشکی بیمارستان شهید مصطفی خمینی به روش نمونه برداری ساده انتخاب کردیم و با 50 نفر از همراهان بیماران که فاقد انسداد در مجاری اشکی بوده، از نظر سنی و جنسی و محل سکونت با گروه مورد تجانس داشتند به عنوان «گروه شاهد» از نظر وجود عوامل انسدادی در بینی، نظیر انحراف تیغه بینی، هیپرتروفی کرنه ها، سینوزیت های حاد و مزمن، پولیپ بینی، تومورها، التهابات آلرژیک و نقایص ظاهری استخوان های بینی و سابقه جراحی و ضربه به بینی با استفاده از پرسشنامه ها و معاینه کامل توسط متخصص گوش، حلق و بینی و سایر تست های ضروری نظیر سی. تی. اسکن سینوس های پارانازال و یا رادیولوژی ساده سینوس ها مورد مقایسه قرار دادیم.
    نتایج
    نتایج حاصل بیانگر این موضوع هستند که انحراف تیغه بینی مهم ترین عامل در ایجاد انسداد در سیستم اشکی بوده، در مقایسه با گروه شاهد، وجود آن و سمت انحرافش با سمت مبتلا به انسداد سیستم اشکی همخوانی آماری قابل توجهی نشان می دهد (00/0=p). پس از آن هیپرتروفی کرنه ها نیز نقش بارزی در ایجاد انسداد مجاری اشکی دارد و ارتباط قوی آماری نشان می دهد (01/0=p). پس از این دو، سینوزیت مزمن بخصوص در ایجاد انسدادهای یکطرفه نقش مهمی ایفا می کند. در مورد سایر عوامل انسدادی فوق الذکر به دلیل کمی تعداد نمونه ها ارتباط آماری قوی یافت نگردید که لازم است در مطالعه ای با ابعاد بزرگ تر مورد بررسی قرار گیرند. از50 نفر گروه مورد 42 نفر حداقل یک عامل انسدادی را در بینی داشته اند (84 درصد) که در مقایسه با گروه کنترل که 23 نفر از 50 نفر را شامل می شود (46 درصد) اهمیت آماری قابل توجهی را بیان می کند (05/0p<).
    متعدد بودن عوامل پاتولوژیک در بینی نقش مهم تری در ایجاد انسداد در سیستم اشکی ایفا می کند، به طوری که در 60 درصد از موارد انسداد سیستم اشکی، بیش از یک عامل پاتولوژیک در بینی وجود داشته و این آمار در گروه کنترل 20 درصد بوده است (05/0p<).
    نتیجه گیری
    عوامل انسدادی در بینی نظیر انحراف تیغه میانی بینی، هیپرتروفی کرنه ها، سینوزیت مزمن و یا سایر عوامل انسدادی، نظیر تومورها، نقش مؤثری در ایجاد انسداد در سیستم اشکی ایفا می کنند. لذا قبل از هر اقدام جراحی برای اصلاح انسداد مجاری اشکی، مشاوره با متخصص گوش و حلق و بینی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: انسداد مجاری اشکی، بیماری انسدادی بینی، انحراف تیغه میانی بینی، هیپروتروفی کرنه ها، سینوزیت مزمن
  • کیارش قزوینی، سیمین هیرادفر، زهرا بدیعی صفحه 51
    کریزیوباکتریوم ها گروهی از باسیل های گرم منفی هوازی هستند که می توانند در نوزادان و افراد مبتلا به ضعف سیستم ایمنی، باعث بروز عفونت گردند. این گزارش به یک مورد جدا سازی باکتری کریزیوباکتریوم منینگوسپتیکوم از کودکی 15 ماهه با تظاهرات سپسیس در بیمارستان فوق تخصصی کودکان دکترشیخ مشهد می پردازد. در این گزارش کریزیوباکتریوم از کشت خون پسری مبتلا به سندرم گریسلی (ضعف سیستم ایمنی و آلبینیسم نسبی) و سابقه بیماری طولانی مدت جدا سازی و شناسایی شد که با توجه به اولین بار تشخیص این باکتری شایان اهمیت است.
    کلیدواژگان: کریزیوباکتریوم، جدا سازی، سپسیس، سندرم گریسلی
  • سعید کاویانی، یوسف مرتضوی، علی اکبر پورفتح الله ، کامران علی مقدم، زهرا ذنوبی، مسعود سلیمانی، انوشیروان کاظم نژاد، اردشیر قوام زاده صفحه 55
    سابقه و هدف
    غیرفعال شدن کروموزوم X به طور گسترده برای تشخیص افتراقی هیپرپلازی واکنشی از ارتشاح سلول های بدخیم که ناشی از ایجاد موتاسیون سوماتیک در برخی از ژن ها است، مورد استفاده قرارمی گیرد. در صورتی که امکان بررسی شاخص های اختصاصی سرطانی وجود نداشته باشد ارزیابی غیرفعال شدن کروموزوم X در بدخیمی های انسانی قابل استفاده است. برای این منظور افراد مؤنثی مورد مطالعه قرار می گیرند که برای یکی از ژن های وابسته به کروموزوم X هتروزایگوت باشند. بیش تر محققین از پلی مورفیسم های موجود بر روی DNA استفاده کرده، الگوی غیرفعال شدن کروموزوم X را با استفاده از بررسی الگوی متیلاسیون DNA گزارش کرده اند، حال آن که متیلاسیون DNA همیشه با غیرفعال شدن کروموزوم X مرتبط نیست.
    روش بررسی
    برای مطالعه الگوی غیرفعال شدن کروموزوم X در بدخیمی های خونی، ابتدا باید میزان شیوع ژن های پلی مورفیک وابسته به این کروموزوم را در جامعه به دست آورد. لذا در این مطالعه، شیوع پلی مورفیسم ژن های G6PD، IDS و P55 را در سطح DNA در170 نفرخانم نرمال و 35 نفر از خانم های مبتلا به لوسمی حاد میلوییدی ((AML مورد بررسی قراردادیم.
    نمونه DNA از خون محیطی استخراج و توسط پرایمرهای اختصاصی PCR گردید. محصولات PCR توسط آنزیم های برش زننده هضم گردیدند و الگوی همو و یا هتروزایگوت به دست آمده تفسیر شد.
    یافته ها
    میزان شیوع هتروزیگوسیتی برای ژن P55 درخانم های مورد مطالعه 5/ 48 درصد (235/114) بود.5/ 9 3 درصد (235/93) از افراد برای ژن IDS و9/28 درصد (235/68) برای ژن G6PD هتروزیگوت بودند. لازم به ذکر است تعدادی از افراد مورد مطالعه برای بیش از یک ژن هتروزیگوت بودند.
    نتیجه گیری
    شیوع هتروزیگوسیتی برای ژن های پلی مورفیک فوق الذکرتقریبا مشابه نتایج به دست آمده در مطالعات انجام شده در سایر کشور ها است. از این رو می توان نتیجه گیری کرد که ارزیابی این ژن های پلی مورفیک می تواند برای مطالعه غیرفعال شدن کروموزوم X در جمعیت خانم های ایرانی مبتلا به بیماری های بدخیم خونی مفید باشد.
    کلیدواژگان: ژن های P55، IDS وG6PD، غیرفعال شدن کروموزوم X وهتروزیگوسیتی
  • مریم کشاورز، غلامرضا بابایی، محمداسماعیل عجمی صفحه 63
    هدف
    دیابت یک بیماری متابولیک است که اغلب در مراحل اولیه بیماری بدون علامت بوده، هم زمان با افزایش مزمن قندخون، اختلال و آسیب هایی در ارگان های مختلف به وجود می آورد. با توجه به پرهزینه بودن طبیعت این بیماری، شناخت به موقع آن مانع از بروز عوارض و معلولیت بیماران و تحمیل هزینه های ارزی خواهد شد. زنان مبتلا به دیابت بارداری یکی از گروه های در معرض خطر بروز بیماری دیابت آشکار هستند. لذا این مطالعه در شهر شاهرود با هدف بررسی فاکتورهای خطر بروز دیابت آشکار پس از زایمان در مبتلایان به دیابت بارداری انجام شد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه آینده نگر، پس از ارائه مراقبت های بارداری و ثبت اطلاعات مربوط به کنترل بارداری و بروز عوارض دوران بارداری و زایمان برای کلیه زنانی که در طرح غربالگری دیابت بارداری شناسایی شده بودند، پس از زایمان، غربالگری با 75 گرم گلوکز انجام و براساس معیارهای تشخیصی انجمن دیابت آمریکا، سه گروه سالم، دچار اختلال تحمل گلوکز و مبتلا به دیابت آشکار شناسایی شد.
    یافته ها
    در طی 17 ماه غربالگری از 1310 زن باردار، تعداد 63 نفر مبتلا به دیابت بارداری شناسایی گردیدند. در بین مبتلایان به دیابت بارداری پس از زایمان، تعداد 7 نفر (11 درصد) مبتلا به اختلال تحمل گلوکز یا اختلال قند ناشتا و 8 نفر (13 درصد) مبتلا به دیابت آشکار شدند. گروه مبتلا به دیابت آشکار به لحاظ وجود قند در ادرار (گلیکوزوریا) (05/0p<، 5/45–6/1=CI 6/8=OR) و سن بالای 30 (01/0p<، 8/123–6/1=CI 14=OR) به عنوان فاکتورهای خطر دیابت بارداری، بالا بودن قند خون در آزمایش تحمل گلوکز (01/0p<، 8/123–6/1=CI 14=OR)، تشخیص دیابت بارداری قبل از هفته 12 بارداری (05/0< p، 2–99/0=CI 3/1=OR)، نیاز به دریافت انسولین (001/0>p، 2/0-01/0=CI 04/0=OR)، میزان عارضه مرده زایی (001/0 >p، 5/5-99/0=CI 3/2=OR)، فشار خون بارداری (05/0 >p، 2/75-7/1= CI 3/11=OR)، هیدرآمنیوس (01/0>p، 9/245-43/1= CI 8/18 =OR)، دیسترس تنفسی (01/0 >p، 2/1017-9/4= CI 5/70 =OR) و هیپوگلیسمی نوزادی (05/0>p، 7/72-4/1= CI 10=OR) تفاوت آماری معنادار با گروه سالم داشت.
    بحث و نتیجه گیری
    در این مطالعه، خطر بالای بروز دیابت آشکار پس از زایمان در زنان مبتلا به دیابت بارداری با سن بالای 30، گلیکوزوری در دوران بارداری، بروز بیش تر عوارض، قند ناشتای بالا در آزمایش تحمل گلوکز، تشخیص دیابت بارداری در ابتدای بارداری و نیاز به دریافت انسولین مشخص گردید. همچنین بر طبق مدل رگرسیون لجستیک، نیاز به دریافت انسولین در دوران بارداری، مهم ترین فاکتور در بروز دیابت آشکار پس از زایمان در زنان مبتلا به دیابت بارداری تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: دیابت بارداری، دیابت آشکار، فاکتورهای خطر
  • منصوره نوروزی، سعیده ضیایی، سقراط فقیه زاده صفحه 71
    سابقه
    گرچه شواهد بیشماری وجود دارد که نشان می دهد مصرف مکمل آهن به طور قابل توجه آثار مثبت بر وضعیت آهن زنان باردار به هنگام زایمان و پس از آن دارد، اما تحقیقات وسیع و بی شمار، ارتباط سطوح بالاتر هموگلوبین را با افزایش خطر کوچکی جنین برای سن بارداری، مرده زایی، هیپرتانسیون ناشی از بارداری، محدودیت رشد داخل رحمی، وزن کم هنگام تولد، تولد پیش از ترم و مرگ حول زایمانی نشان داده اند. در این موارد به نظر می رسد افزایش طبیعی حجم خون در بارداری کم شده است.
    هدف
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر مصرف مکمل آهن بر عواقب بارداری زنان بارداری بود که غلظت هموگلوبین آن ها در هفته 13 تا 18 بارداری بالاتر از 2/13 گرم در دسی لیتر بود.
    روش بررسی
    این مطالعه به روش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی دوسو کور انجام شد و افراد تحت پژوهش 193 زن باردار با غلظت هموگلوبین بالاتر از 2/13 گرم در دسی لیتر در هفته 13 تا 18 بارداری بودند که با توجه به دارا بودن شرایط خاص مطالعه، از پنج بیمارستان آموزشی درمانی (نجمیه، لولاگر، شریعتی، حضرت زینب و بقیه الله ) به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه مورد (122 نفر) و شاهد (71 نفر) تقسیم شدند. گروه مورد از هفته 20 بارداری تا ختم بارداری، روزانه یک عدد قرص سولفات فروس (0 میلی گرم عنصر آهن) و گروه شاهد از هفته 20 بارداری تا ختم بارداری روزانه یک عدد قرص دارو نما دریافت کردند. در ابتدای مطالعه این دو گروه از نظر سن، وضعیت اقتصادی اجتماعی، تعداد باردای، تعداد زایمان، سابقه عوارض نامطلوب بارداری، شاخص توده بدنی، فاصله آخرین بارداری با بارداری فعلی و غلظت هموگلوبین و زمان سنجش آن همسان شدند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مصرف مرتب مکمل آهن از نیمه دوم بارداری، توسط زنان باردار با غلظت هموگلوبین بیش از 2/13 گرم در دسی لیتر در هفته 13 تا 18 بارداری، نسبت به زنان بارداری که مکمل آهن دریافت نکرده اند، به طور معنا دار با افزایش تولد نوزاد کم وزن (کم تر از 2500 گرم) همراه است (028/0=p)، اما اختلاف معنا داری بین دو گروه از نظر طول مدت بارداری، زایمان پیش از موعد و نوع زایمان مشاهده نمی شود.
    نتیجه گیری و بحث: با توجه به نتایج این مطالعه، به نظر می رسد مصرف مکمل آهن با کند کردن جریان افت فیزیولوژیک غلظت هموگلوبین و هماتوکریت و فریتین در طی بارداری در زنان با غلظت هموگلوبین بالاتر از 2/13 گرم در دسی لیتر در سه ماهه دوم که احتمالا با افزایش نامناسب حجم پلاسما مواجهند، به دلیل عدم رقیق شدگی مناسب خون و در نهایت صدمه به گردش خون رحمی جفتی، آن ها را در معرض افزایش خطر تولد نوزاد کم وزن قرار می دهد.
    کلیدواژگان: مکمل آهن، غلظت بالای هموگلوبین، عاقبت بارداری
  • بخش انگلیسی